دوگانه رسانههای چاپی و رسانههای آنلاین یک دوگانه ذهنی اشتباه است. تجربه نشان داده که رسانه بیشتر از این که به کانالها (مانند شبکههای اجتماعی) وابسته باشد در حال معنا دادن به کانالها است. کانالها بدون رسانههای جریان اصلی بدون محتوا هستند و فناوریهای دیجیتال به هر کسی این توان را داده که خودش به یک رسانه تبدیل شود.
در دنیای دیجیتال هر کسی که محتوایی داشته باشد قطعا مخاطبان خودش را پیدا میکند. اما این اتفاق خارقالعاده زیبا دو برداشت اشتباه را هم دامن زده است: رسانههای جریان اصلی به مرور زمان اعتماد به نفسشان را از دست دادهاند و بیمحتواترین افراد توانستند صاحب رسانه شوند! خبر خوب این است که ما از این دوران در حال گذر هستیم.
رسانههای قدیمی و صاحبنام و دارای ساختارهای قوی تولید محتوا، به مرور اعتماد به نفسشان را پیدا کردهاند و جذابیتهای دلقکهای اینستاگرامی هم در حال کم شدن است. دقت کنید که این دو جریان نه در ایران بلکه در تمام جهان تاثیرات خودش را در این سالها گذاشته است. شاید یکی از معروفترین نمونههای این روند رئیسجمهور آمریکا دونالد ترامپ باشد؛ شیوه تعامل او با رسانههای رسمی و اصلی و استفاده دیوانهوار و البته متفاوت از شبکههای اجتماعی را ببینید!
در جهان رسانههای جریان اصلی فهمیدند که اشتباه آنها میدان دادن و جدی نگرفتن ترامپ بوده است؛ در واقع این رسانههای اصلی بودند که او را بزرگ کردند. تجربهای که هزینه زیادی داشته است. در ایران هم مواردی مانند تتلو اگر وارد جریان رسانههای اصلی نشده بودند مانند هزاران اینفلوئنسر دیگر بعد از مدتی فراموش میشدند. اما افرادی مانند رضا رشیدپور، نشریههایی مانند زندگی ایدهآل و حتی رسانههایی مثل بیبیسی فارسی با میدان دادن به او قدرت و تاثیرش را بیشتر کردند.
رسانههای رسمی و اصلی از بین نرفتهاند بلکه قویتر از گذشته بازگشتهاند و از ابزارها و فناوریهای گوناگون برای تولید و انتشار محتوا استفاده میکنند. دوگانههای ذهنی رسانه سنتی (مثلا چاپی) و رسانه دیجیتال فقط باعث گمراهی ذهن میشود. رسانه رسانه است و ممکن است همزمان از دهها و صدها کانال استفاده کند.
به عبارتی نسخه چاپی همانقدر امتداد یک رسانه است که نسخه آنلاین. حضور یک رسانه در شبکههای اجتماعی همانقدر امتدادی از یک رسانه است که تولید محتوای صوتی و تصویری و ویدیویی.
با توجه به بحران اعتماد در جهان و البته در ایران ما بیشتر از گذشته به رسانههای رسمی نیاز داریم. رسانههایی که ساختار روشن و فرایند مدون تولید محتوا دارند. مخاطب هیچ اهمیتی به دوگانهها نمیدهد و میخواهد از هر کانالی که راحتتر است به محتوا دسترسی داشته باشد. این وظیفه رسانه است که محتوا را از هر کانالی به مخاطب برساند.
نکته آخر هم این که به دلیل هزینه زیادی که صرف تولید محتوای حرفهای میشود رسانههای قدیمی جهان به مرور در حال دریافت حق اشتراک از مخاطبانشان برای استفاده از محتوا در فضای آنلاین، موبایل و … هستند. تصور این که محتوا رایگان است به مرور در حال رنگ باختن در جهان است و ما به مرور باید عادت کنیم که برای دسترسی به محتوای حرفهای پول پرداخت کنیم. همان طور که انتظار نداریم که یک رستوران خوب غذاهایش را به رایگان پخش کند در آینده نزدیک رسانههای خوب و حرفهای هم نمیتوانند رایگان محتواهایشان را در کانالها منتشر کنند و نمیتوانند فقط وابسته به درآمدهای تبلیغات باشند.
در آینده نزدیک ما دو جریان خواهیم داشت: محتواهای رایگان و عموما بیمصرف؛ محتواهای پولی که توسط رسانههای حرفهای تولید شده است.