میگویند «معمولاً کسی که صاحب هنر و حرفهای است، خودش از آن بهرهای نمیبرد و در استفاده از هنر خویش تنبل است.» موافق باشیم یا نباشیم، این گزاره تا حدی صحیح است و شاید بهتر از واژه «تنبلی» واژه «سختگیر» منظور را برساند. کسی که هنری دارد، در استفاده از هنرش برای خودش، سختگیر است. همین سختگیری منجر به تنبلی میشود و در نهایت چیزی خلق نمیشود که او را روایت کند. در نهایت کار به جایی میرسد که درباره او ممکن است بگویند:
برخی این ضربالمثل را جور دیگری برداشت میکنند و میگویند ضربالمثل کوزهگر از کوزه شکسته آب می خوره، بیشتر به جنبه خاکی و بیادعا بودن فرد صاحبِ هنر و دانش واقعی اشاره میکند. به عبارتی معادل همان ضربالمثلِ درخت هر چه بارش بیشتر، سر به زیرتر. به هر حال چه تنبلی باشد، چه سختگیری و چه سربهتو داشتن؛ از آخرین پستی که در وبلاگ «راه پرداخت»، نوشتیم نزدیک به ۳ سال و نیم میگذرد. در این مدت خیلی چیزها تغییر کرده؛ شرایط جامعه امروز ما قابل مقایسه با ۳ سال و نیم پیش نیست؛ خیلیها چیزها تغییر کرده و دیگر مانند گذشته نخواهد شد. در مجموعه ما نیز خیلی چیزها تغییر کرد.
اگر زمانی محصولات ما وبسایت راه پرداخت و ماهنامه عصر تراکنش و انتشارات راه پرداخت بود امروز به یک کارخانه نوآوری رسانه به نام راهکار تبدیل شدهایم. امروز علاوه بر مدیریت رسانههایی که خلق کردهایم بار بزرگتری برداشتهایم. میخواهیم خلق رسانه را به یک فرایند و یک محصول تبدیل کنیم و امروز کار ما این است و حالا این بازار ماست.
حالا راهکار بالاسر راه پرداخت و عصر تراکنش و کارنگ و رمزارز است و به جز این رسانهها حالا محصولات دیگری را خلق کردهایم که هر کدام در حوزه خود تاثیرگذار هستند: رویدادهای ۹ ژانویه، برند کارفرمایی، لندتک ایران، رگتک ایران، جایزه عصر تراکنش، عصرانههای راهکار (پرشین تک سامیت، هاوینگ بیتکوین و … ) و برنامههای تلویزیونی مانند کاروکسب، اتاق آبی، لجسیتکشو، لندتکشو و … .
علاوه بر برندهایی که در استودیوهای راهکار خلق و مدیریت کردهایم با برترینهای ایران نیز همکاری کردهایم: همکاری با پارک فناوری در برگزاری نکستیشن و فروم حکمرانی در رویداد اینوتکس، خلق برند روز فناوری برای سازمان نظام صنفی رایانهای و …
در این سالها تلاش کردیم به نوآوری و پایداری تعهد داشته باشیم و برای معنی دار کردن ارتباطات در هر نقطه تماس کار کنیم. حالا که در این پست وبلاگی صحبت کوزه شد و میدانیم که از «کوزه همان برون تراود که در اوست» یادی کنیم از خیام که هزار سال پیش گفت:
در کارگه کوزهگری رفتم دوش / دیدم دو هزار کوزه گویا و خموش
ناگاه یکی کوزه برآورد خروش / کو کوزهگر و کوزهخر و کوزه فروش
دلیل اصلی نوشتن این پست وبلاگی، شکستن قفل سکوت بود و باز کردن مسیری تازه. حالا کل وبلاگ راه پرداخت را به اینجا منتقل کردهایم و از این به بعد درباره راهکار و زندگی در راهکار حرف میزنیم. تمام مطالب قدیمی را هم میگذاریم در دسترس باقی بماند؛ در برخی دیدگاههایمان تغییر رخ داده و امروز ممکن است مانند دیروز فکر نکنیم، ولی ترجیح دادیم نوشتههای گذشته باقی بماند. حالا قرار است با رویکردی جدید این مسیر را ادامه دهیم.
در این راه خوشحال خواهیم شد که همراه ما باشید.
راه دور است و بیابان در پیش.
دیدگاهتان را بنویسید